خاطرات کوتاه از شهید حسین شافعیان
همرزم شهید : حضور عاشقانه شهید او را از فعالان جبهه های مختلف نبرد در آورده بود. در عملیات محرم ایشان به عنوان فرمانده گروهان سید الشهدا نقش موثری در پیروزی آن عملیات به وجود آورد. در مرحله اول عملیات با کمترین تلفات ارتفاعات مرزی شهید موسیان و فرماندهی مقر عراقی ها که بزرگترین پیروزی از لحاظ غنائم بود، فتح شد.
در مرحله دوم عملیات دشمن شکست  سنگینی را تحمل کرد و آرامش خود را از دست داد لذا برای تعقیب فوری و انهدام دشمن، شناسایی عملیات  به گردان ها واگذار شد. در این جا روحیه شهادت طلبی حسین باعث شد  که پرچمدار گردان شود.
زمانی که برای درگیری به سمت دشمن رفتیم طنابی را تا نزدیک های دشمن جهت راهنمایی کشیده بود که بنا به علتی طناب رها شد و به صورت ناگهانی در گیری بین ما و دشمن آغاز شد ولی با این حال حسین در میان این همه آتش ایستاد و در مقابل منورهای دشمن یکی پس از دیگری سنگرهای دشمن را فتح کرد که آن محور از بهترین جاهایی بود که حسین و یارانش  فتح کردند و باعث آزادی  شهرک زبیدات شد. وقتی بالای سرش رفتیم مردانه دو دستش را باز کرده بود و مانند فردی زنده دراز کشیده بود. او و 12 تن از یارانش به شهادت رسیدند .
خواهر شهید : شهید بسیار بچه آرامی بود و با همه دوست و مهربان بود. عجیب به پدرم علاقه داشت و در مغازه به او کمک می کرد و بسیار ساده و بی آلایش بود و بسیار شوخ و بشاش بود . حق الناس را رعایت می کرد . به ائمه و امام بسیار ارادت اشت. بسیار صداقت داشت و کارهایش را با اخلاص انجام می داد .

همرزم شهید شافعیان اقای مهدی ارام نژاد:
تو عملیات محرم گروهان من تحویل ایشون شد و من رفتم واحد خمپاره. یه لبخند قشنگ و شلوارکردی و آرامشش یادم میآد. تو اون عملیات شهید شد.